رابطه دختر و پسر
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 8:20 عصرنوشته: دکتر سید مهدی موحد ابطحی
بدون در نظر گرفتن معیارهای ارزشی و قضاوت درباره چنین رابطه ای، به چند نکته باید توجه کرد:
1. انسان به دلیل انسان بودن نیاز به مؤانست و انس گرفتن با هم نوع خود دارد (واژه انسان از أنس به معنای «انس گرفتن و برطرف شدن وحشت» گرفته شده است) که در همه دوره های مختلفی از زندگی وی وجود دارد: در نوزادی بین مادر و نوزاد، در شیرخوارگی و طفولیت بین والدین و خواهران و برادران، در کودکی بین همسالان و نزدیکان، در نوجوانی بین همسالان و بزرگترها، در بزرگسالی بین بزرگسالان و دیگر نسلها (نسل آینده: فرزند و نوه، نسل گذشته: والدین و پدربزرگ و مادر بزرگ).
2. در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، نیاز به مؤانست با واژه «ارتباط» و «رابطه» بیان می شود. یعنی رابطه داشتن مفهومی انتزاعی از نیاز فطری بشر و انسان است که در آن، پیامی رد و بدل می شود (نیاز یک یا دوطرف برطرف می گردد)، آغازگر دارد، پاسخگر دارد، و این ارتباط در قالب ویژه ای انجام می شود (گفتاری، رفتاری، نوشتاری،....).
3. پس از بلوغ، نیاز جنسی نیز به نیازهای هر انسانی افزوده می شود، پس در روابطش با دیگران نیز می تواند تأثیر بگذارد. نیاز جنسی؛ نیازی زوال پذیر است (چون نیازی حیوانی است زیرا دیگر حیوانات نیز شهوت دارند) اما نیازهای نفسانی و روحی پایا و مستمر خواهند بود (چون نیازی متعالی و ملکوتی است). نیازهای جنسی اشباع می شوند اما نیازهای روحی اشباع ناپذیرند. تفکیک میان این دو نیاز در برقراری رابطه دو انسان و به ویژه در ارتباط دختر و پسر اهمیت دارد.
4. دختری که به نیاز ارتباطی پسری دیگر پاسخ مثبت می دهد، نیاز ارتباطی خود را نیز برآورده می نماید. اما اگر دختر در این رابطه فقط به دنبال برآورده شدن نیاز ارتباطی (مؤانست) باشد و پسر بخواهد نیاز جنسی خود را (نیاز حیوانی) در این رابطه برطرف نماید، رابطه ای نامساوی و نامتعادل برقرار می گردد که دختر ضرر می کند زیرا وسیله و ظرفی برای برطرف کردن نیاز حیوانی پسر شده در حالیکه هدف دختر برطرف کردن نیاز انسانی بوده است. به تعبیری دیگر، بدن دختر، احساسات دختر، عواطف دختر، و ... توسط جسم یا نفسانیت پسر مصرف شده اند. یعنی دختری که یک موجود انسانی است در حد یک شیء تنزل می یابد. بدیهی است که اشیاء مصرفی را می توان دور انداخت و یا با شیئ مصرفی دیگری (دوست دختری جدید) جایگزین کرد.
5. مصرفی شدن دختر یا پسر و حتی زن یا مرد موجب می گردد نیازهای حیوانی جایگزین نیازهای فطری انسانی شوند. استمرار و پایداری این شیوه موجب دگرگونی فطرت آنها (مسخ شدن) می گردد. چنین کسانی، انسانهایی مسخ شده به خوی و عواطف حیوانی (یا حیواناتی) به شکل انسان هستند که در جامعه ای انسانی زندگی می کنند. 6. مسخ شدن همان «تغییر هویت» است که می تواند «مسخ هویت انسان به حیوان»، «مسخ هویت زنانه/دخترانه به مردانه/پسرانه»، یا «مسخ هویت مردانه/پسرانه به زنانه/دخترانه» باشد. روسپی گری، هرزگی، همجنس گرایی، همجنس بازی، تغییر جنسیت، و .... از مصادیق چنین تغییری در هویت هستند.